۱۳۸۵ شهریور ۱۱, شنبه

 

ناکو، ترو: پیر ، کهنه و عقب مانده--- دائی، عمو و خاله: مدرن و پیشرفته!؟


آخ که دلم ریخت چون برادرزاده ام مرا "ناکو" صدا کرد! نمیدانم مگر پیر شده ام که بالاچ جان مرا ناکوخطاب کرد؟ . مثل اینکه واقعا پیر شده ام. نه اینجوری نیست! این بچه ها هنوز متوجه نیستند که من پیر نیستم. آخه قربونتون برم بالاچ جان عزیز دلم، مرا "ناکو" نگو- به من "عمو" بگو. مثل اینکه دیگر دارد بدتر میشود چون خواهرزاده کوچکم مرا "کاکا"صدا میزند هانی جان من دائی ات هستم. نمیخواهم ار این به بعد به من ناکو بگوئی ها... من البته تنها نیستم شنیدم که طفلکی خواهر کوچکم را هم "ترو" صدا کردند. آخه فدای اون چشاتون برم مگه عمه ناز نازی شما و خاله مهربونتون پیر شده که او را "ترو" صدا می زنید. طفلکی فکرمیکنه که پیرزن شده و ناراحت میشه. به من قول بدهید که از این به بعد مثل بچه های خوب کلمات خوبی چون عمو و خاله و دائی و داداش و آبجی به کار ببرید. آفرین به شما...
=
خوانندگان عزیز بلوچی نام و نشان- حتما شما هم موضوعاتی نظیر این را شنیده اید. البته در این میان من نوعی مقصر نیستم. فقط می خواهم به این امر بیندیشید که چرا اینگونه است. مگر نه این است که ناکو همان عمو و دائی است و ترو همان خاله و عمه. چه اشکالی دارد که کما فی السابق مثل بزرگترهایمان کلمات و عبارات زبان شیرین بلوچی را به کار ببریم؟ آیا حیف نیست که عبارات پارسی و اردو عربی و انگلیسی را جایگزین عبارات، نامها و اصطلاحات زبان مادری مان کنیم؟
دوستان و برادران و خواهران عزیزم- من نمیگویم که بلوچی از دیگر زبانها بهتر و بالاتر است، اما بایستی این اعتماد به نفس را داشته باشیم که خودمان را از مردم و زبانهای دیگر کمتر ندانیم. در عین حال، نبایستی نسبت به فراگیری زبانهای دیگر همچون فارسی و اردو و عربی و انگلیسی و دیگر زبانها تعصب داشته باشیم. البته لازم است که آن زبانها را یاد بگیریم. اگر کلمات تکنیکی خاصی در بلوچی نداشته باشیم حتما و بدون تعصب از آن زبانها عاریه بگیریم. اما از زمانیکه بلوچ و بلوچی بوده است ما همیشه "ناکو" و "ترو" و "برات/ براس" داشته ایم و وظیفه ماست که بدون تعصب از این کلمات و نسبتها استفاده کنیم و به فرزندانمان خاطرنشان سازیم که این نسبتها و عبارات نغز و شیرین بلوچی را به کار گیرند. چه بخواهیم وچه نخواهیم ما "بلوچ" هستیم و نباید خجالت بکشیم. بر عکس، بر آن باشیم که نه تنها دیگر زبانها را بخوانیم و یاد بگیریم، بلکه در یادگیری و غنا وشکو فائی فرهنگ و زبان بلوچی تا حد توانمان عمل کنیم. از مسئولین امر هم بخواهیم که این امرمهم را جدی بگیرند، چون نابودی یک زبان در واقع مرگ یک ملت است. کاربرد و رشد زبان بلوچی نه تنها واپسگرائی نیست، بلکه عین شکوفائی و پیشرفت است. بلوچی مئی وتی شهدئین زبان انت! شستونی
http://balochinames.blogspot.com/

Comments:
سلام از اینکه به وبلاگ من سر زدی و نظر دادی خوشحال شدم .برادر عزیز موقعی که من تصمیم گرفتم که در رابطه با شاعران بلوچ و شعر بلوچی مطلب بنویسم در بلگفا به این نام وبلاگ درست کرده بودند و ادرس مورد علاقه من ثبت شده بود به ناچار ادرس وبلاگم رو این گذاشتم . خوب اگه شما نظر یا که عقیدی برای عضو کردن ادرس وبلاگ دارید خوشحال می شم که راهنماییم کنید .باز هم تشکر و قدر دانی از شما برادر عزیز در ضمن وبلاگ شما بسیار عالی و مفید می باشد.منتظر نظر و پیشنهاد و انتقاد شما هستم. خدا نگه دار شما
 
سلام بر تو ای بلوچ
تئ وبلاگ باز شار انت
موفق بی بیت
منئ وبلاگ هم سری بجن باز گل و شادان بین.
الله شمئی نگه بان باد
 
با سلام خدمت برادر عزیز بلوچم: مطلب بسیار جالبی بود و واقعا همه ما باید اصالت خود را پاس بداریم تا از تهاجم بیگانه در امان باشیم . انشا الله موفق باشید . ضمنا بنده هم بروز هستم
 
مژگان بلوچ
سلام امیتین وش به ات باز خوبن مطلب هت مهربانی شه شمی زحمت و فعالییتان شالا که همیشه موفق به ات
شمی کسترن جنک

www.banokanitawar.blogfa.com
 
پرسش ودیدگاهی از آقای یعقوب مهرنهاد دبیرکل انجمن جوانان صدای عدالت لطفا نظردهید :
چرا در حالی که ما سید ظهورشاه هاشمی ودادشاه و مولوی روانبد و...را داریم اما اسامی خیابانها ومیادین ما برگرفته از تهران وجاهای دیگر است
در این دیدگاه بنده هم دولت وهم شوراهای شهر وشهرداری ها وهم برای اولین بارمردم رامقصرمی دانم چرا که بحث من استفاده از نام های شخصیت های فرهنگی ؛ مبارزاتی وعلمی بلوچستان بر اماکن عمومی وخصوصی می باشد . زیرا نه زمانی که شهرداری ها دولتی بودند در بلوچستان این کار را انجام می دادند و نه بعد از آنکه مردم با رای خود اعضای شوراها را انتخاب کردند وشهرداران توسط نمایندگان مردم در شوراها انتخاب می شدند این کارها صورت گرفت ونه مردم ما در حد توان وبضاعت خود این کار را انجام داده اند . حداقل این یکی در حد توان هر فردی است و در این یک مورد ما هیچ نیازی به دولت نداریم ؛ حداقل چاردیواری اختیاریست و می توانیم نام مغازه خود ویا کارگاه و محل کسب خود را سید ظهورشاه هاشمی ویا دادشاه ویا مولوی روانبد ویا ... بگذاریم حداقل در این مورد هیچ بهانه ای قابل پذیرش نیست یا حداقل به جای اینکه اخیرا نامگزاری ها بر اساس نامهای مناطق ومحلات تهران مانند شمرون ؛ ونک ؛ میرداماد و قصرتهران وتجریش ونیاوران گذارده می شود بگذاریم پهره ؛ مکران وسراوان و... آیا این خود یک نوع فرهنگ سازی نیست ؟ویا آیا واقعا مگر این کار از دست ما بر نمی آید؟ یا شاید این کار هم اجازه کتبی از فلان مسئول می خواهد ؟ پس سعی کنیم خود جهت تغییر وضع خویش اقدام نمائیم چرا که خداوند وضع وحال هیچ ملتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه خود به تغییر وضع خویش اقدام نمایند.
بر گرفته از وبلاگ:http: mehrnehad.blogfa.com
 
سلام
وبلاگ گهر بارت را با دقت مطالعه کردم و از مطالب آن لذت بردم خیلی خوشحال شدم بلوچها تا این سطح به مسایل اجتماع و فرهنگ آگاهی دارند و ارزو می کنم که همه بلوچها به مسایل فرهنگی و اجتماعی آگاه باشند و به آن اهميت بدهند ودیگر برادران وخواهران خود را مطلع کنند و وبلاگ هم یکی از راههای تبادل نظر و افکار می باشد ما و شما می توانیم برای فردای بهتر بلوچ و بلوچستان از طریق آن به همدیگر کمک کنیم منتظر نظرات شما عزیزان هستم .
 
ارسال یک نظر



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?